فلسفه نماز

مسابقه وبلاگنویسی نماز

فلسفه نماز

مسابقه وبلاگنویسی نماز

فلسفه تکبیرة الاحرام


تکبرة الاحرام یکی از واجبات نماز است که انسان با گفتن آن رسماً وارد نماز گشته اموری که قبل از آن بر او مباح دانسته می شد حرام می گردد. به این معنا که نمی تواند صورتش را از جهت قبله بر گرداند، نمی تواند سخنی غیر از اذرکار نماز یگوید، نمی تواند غذا بخورد یا آب بیاشامد و.... بنابراین تکبیرة الاحرام را از این روی تکبیرة الاحرام گفته اند که با گفتن آن مباحات زیادی بر انسان حرام می گردد. تکبیرة الاحرام را تکبیرة الافتتاح نیز می گویند، زیرا با گفتن آن رسماً نماز افتتاح می گردد(1) برخی از فقهاء گفته اند تکبیره الاحرام در نماز مانند تلبیه در حج است که با گفتن ان حاجی رسماً محرم شده محرمات حال احرام بر او حرام می گردد.(2)

آنچه گفته شد صورت نماز است، امّا بزرگان دین برای هریک از اذکار و افعال نماز غیر از تفسیر ظاهری معانی باطنی نیز بیان کرده اند که به عنوان نمونه به چند مورد اشاره می شود:
مرحوم نراقی می گوید: چون تکبیرة الاحرام گویی باید بدانی که معنی اینست که خدا بزرگتر و بالاتر است از اینکه وصف کرده شود یا از هر چیزیکه تصور شود بزرگتر است یا از آن بالاتر است که ادراک عظمت او کرده شود. پس در آنوقت تفکر عظمت و جلال او کن که همة اشیا را به قدرت کامله خود از کتم عدم به صحرای وجود آورد.(3)
از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمود: چون تکبیر نماز گفتی آنچه را ما بین آسمان و زمین است در مقابل کبریای خدا کوچک و ناچیز شمار که اگر خداوند بر قلب بنده زمانی که تکبیر می گوید بنگرد و در دل او چیزی باشد که از حقیقت معنای تکبیر بازش می دارد به او گوید ای دروغگو آیا مرا می فریبی؟ به عزّت و جلالم سوگند که از شیرینی یاد خود محرومت کنم و از قرب به خود و شادمانی مناجاتم محجوبت سازم. پس به هنگام نمازگزاردنت دل خود را بیازما، اگر شیرینی نماز را و در عمق جان سرور و بهجت (حاصل از) آن را میابی و دلت از راز و نیاز با او شادمان است و از گفتگو با او لذت می برد بدان که خداوند تو را در تکبیری که بر زبان رانده ای تصدیق فرموده است و گرنه دانسته ای که فقدان لذت مناجات و محرومیت از شیرینی عبادت دلیل بر اینست که خدا تو را (در تکبیرت) دروغگو دانست و از درگاه خود رانده است.(4)
مرحوم مجلسی می گوید: در سر تکبیرت افتتاحیه آمده که چون نیت را خالص کردی و قلب خود را صفا دادی و در زمرة اهل وفا داخل شدی خود را مهیای دخول در باب کن و اجازة فتح ابواب طلب و از منزل طبیعت حرکت کن و حجاب غلیط آن را با تمسک به مقام کبریائی رفع کن و به پشت سر افکن و تکبیر گویان وارد حجاب دیگر شو و آن را رفع کن و به پشت سر افکن و تکبیر گو... الخ.(5)
نتیجه می گیریم که اولیاء خدا وقتی وارد نماز می شوند خود را به تکبیر احرام از هر خاطری غیر حق محروم کنند و هر چه جز دوست را بر خود حرام شمرند و توجه به غیر را پشت بر قبلة حقیقی دانند و مبطل صلوة شمارند و رجوع به انیّت و انانیت خود را از احداث قاطعه نماز محسوب دارند. چون بر این مقام رسند و مستقیم بر امر گردند فقدتمَّ میقاتُ الرّب(6) همانا زمان وعدة دیدار پروردگار کامل گشت.(7)
در حدیث معراج نیز آمده است که برای حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سه مرتبه نور عظمت تجلّی کرده در تکبیرات افتتاحیه چنانچه برای خلیل الرحمن نیز انوار تقییدی سه مرتبه تجلی کرد. پس از آن وصول حاصل شد.(8) و در این حدیث چنین فرماید: فلما فرغ من التکبیر و الافتتاح قال عزوجلّ: الآنَ وصلتَ الیّ فَسَمَّ بإسمی...(9) پس چون از تکبیر و افتتاح نماز فارغ گشت خداوند عزوجل فرمود: اینک به من رسیدی پس نام مرا ببر.(10) درجائی دیگر آمده است که راز تکبیر هنگام نیت همانا برطرف نمودن غفلت نماز گزار از انکسار و ذلت در پیشگاه خداوند است. گرچه تکبیر ظاهراً تعظیم است و از سنخ توصیف جمال حق است لیکن بازگشت آن به تسبیح بوده و از شئون توصیف جلالی حق محسوب می شود.(11)


پی نوشت ها :
1. شیخ انصار، مرتضی، کتاب الصلاة، کنگره جهانی بزرگداشت شیخ انصاری، اول، 1415، قم ج 1، ص 283.
2. همدانی، آقارضا، مصباح الفقیه، موسسه الجعفریه لاحیاء التراث و موسسه النشر الاسلامی، 1416، اول، قم ج 11، ص 427.
3. ر.ک: نراقی، ملا احمد، معراج السعاده، انتشارات علمیه اسلامی، ص677.
4. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، کتاب الصلوه، باب 37 حدیث 3. ج81 ص230.
5. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، کتاب الصلوه، باب 37 حدیث 3. ج81 ص206.
6. انعام : 162.
7. سوره اعراف برگرفته از آیة 142.
8. اشاره به مفاد آیات 76 تا 79 سورة انعام.
9. شیخ صدوق، علی، علل الشرایع، باب 1، حدیث 1. ص 312.
10. برگرفته شده از خمینی، روح الله، سر الصلاه با کمی تصرف ص 76 و 77 و 78.
11. خمینی ، روح الله ، سرّ الصلاة، مقدمه، به نقل از ، کاشف الغطاء، شیخ جعفر، کشف الغطاء، ص 24.

وضو


وضو گرفتن برای بسیاری از ما ناخوشایند و مشکل است بعضی وقت ها با خود می گوییم کاش میشد نماز را بی وضو خواند مخصوصا در فصل سرما دشواری آن به نظرمان دو چندان میشود .

اما اگر کمی در مورد وضو و تأثیرات مثبت آن بر روی روح و جسممان بیشتر بدانیم شاید ترجیح بدهیم که همه با وضو باشیم .


 


فلسفه و فواید وضو چیست؟


فلسفه و فایده وضو از دو نظر قابل توجه می باشد. یکی آثار وضوء از نظر دنیوی و بهداشتی و دیگر از جهت معنوی است. اینک توجه شما عزیزان را به علت وضوء از دو جهت مادی و معنوی جلب می نمایم.(برای پرهیز از طولانی شدن مطلب فواید معنوی وضو را در مبحثی جداگانه خدمت شما عزیزان عرض خواهیم کرد)


 


- آثار دنیوی و بهداشتی وضوء:


1- سبب طول عمر:


رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم فرمود:


«یا انس اکثر من الطّهور یزید الله فی عمرک، و ان استطعت ان تکون بالّبل و النّهار علی طهارة فافعل، فانک تکون اذامت علی طهارة شهیداً.»


ای انس: سعی کن طاهر و با وضو باشی که خداوند بر طول عمرت می افزاید، و اگر توانستی شب و روز با وضو باشی این کار را انجام بده، زیرا اگر در حال وضو از دنیا بروی پاداش و ثواب شهید را خواهی داشت. 1


2- برآورده شدن حاجت:


امام صادق علیه السلام فرمود:


« انّی عجبت ممّن باخذ فی حاجة و هو علی وضوء کیف لا تقضی حاجته.»


من تعجب می کنم از کسی که دنبال حاجت و کاری است در حالی که با وضو است، حاجتش برآورده نشود! 2


3- ثواب شهید:


رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم فرمود:


« من نام علی الوضوء ان ادرکه الموت فی لیله مات شهیداً.»


کسی که با وضو بخوابد، اگر در شب، مرگ به سراغش آمد، این شخص شهید از دنیا رفته است. 3


4- خواب با وضوء:


رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم فرمود:


«من نام متوضا کان فراشه له مسجداً، و نومه له صلوة حتی یصبح، و من نام علی غیر وضوء کان فراشه له قبراً و کان کالجیفة حتّی یصبح. »


کسی که با وضو بخوابد بستر او برایش مسجد می شود، و خوابش (ثواب کسی را دارد که) به نماز مشغول است تا این که شب را به صبح رساند. و اگر کسی بدون وضوء خوابید بسترش برای او قبر خواهد بود و مانند مرداری می ماند تا صبح شود. 4


5- باعث زیادی رزق:


امام صادق علیه السلام فرمود:


« من سره ان یکثر خیر بینه فلیتوضا عند حضور طعامه ».


کسی که دوست دارد بر خیر و برکت منزلش بیفزاید هنگام غذا خوردن وضوء بگیرد. 5


و همچنین آن حضرت علیه السلام فرمود:


« الوضوء قبل الطّعام و بعده یزیدان فی الرّزق ».


وضو و (شستن دست و صورت) پیش از غذا و بعد از آن باعث زیادی روزی می گردد. 6


6- سبب از بین رفتن غم و غصه:


رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم فرمود: « اوله ینفی الفقر و اخره ینفی الهم ».


وضو و (شستن دست و صورت) پیش از غذا باعث از بین رفتن فقر، و بعد از آن سبب از بین رفتن غم و غصه خواهد شد. 7


7- فرو نشاندن غضب:


رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم فرمود: « اذا غضب احدکم فلینوضّاً » 8.


زمانی که یکی از شما خشمگین گردید وضو بگیرد.


8- آثار بهداشتی وضوء:

اما رضا علیه السلام فرمودند: « انما امر بالوضوء لیکون العبد طاهراً اذا قام بین یدی الجبّار عند مناجاته ایّاه، مطیعا له فیها امره، تقیاً من الادناس و النجاسة، فیه من ذهاب الکسل و طرد النّعاس و تزکیة الفوار للقیام بین یدی الجبّار.»


خداوند سبحان امر به وضو کرده تا اینکه انسان وقتی در پیشگاه خداوند برای مناجات حق تعالی قرار می گیرد، طاهر و پاکیزه گردد و مطیع دستورات او باشد. و همچنین به وسیله وضو انسان را از پلیدی ها و نجاسات پاک می گردد، و نیز به سبب وضو، سستی و چرت از بین می رود و قلب برای نماز و حضور نزد حق تعالی پاک خواهد گشت. 9


امام صادق علیه السلام فرمود:


«اذا اردت اطّهارة و الوضوء فتقدم الی الماء تقدمک الی رحمة الله، فان الله تعالی قد جعل الماء مفتاح قربته و دلیلاً الی بساط خدمته و کما انّ رحمة الله تطهّر ذنوب العباد کذلک النّجاسات الظاهرة تطهرها الماء لاغیر... » 10


هنگامی که خواستی پاک و با وضو باشی، آن را با آب شروع کن  مانند شروع تو در رحمت خداوند بزرگ، برای اینکه حق تعالی آب را کلید تقرب به سوی خویش و دلیلی بر گستردگی خدمتش (به بندگان)  قرار داده است. همان گونه که رحمت خداوند سبحان گناهان بندگان را پاک می کند همچنین آب فقط نجاسات ظاهر را پاک می کند.


همانطوری که در این روایات آمده است یکی از علل وضو برای این است که انسان وقتی می خواهد در برابر خالق هستی که آفریننده تمام زیبایی ها است قرار بگیرد ظاهرش تمیز و پاکیزه باشد، و به وسیله وضو خود را از آلودگی و نجاسات پاک نماید و چرت و بی حالی را از بین ببرد، و با قلبی نورانی و ظاهری شاداب و با طراوت در محضر محبوب قرار گیرد.


بنابراین یکی از خواص وضو مربوط به سلامت جسم و بدن می باشد، زیرا بدنی که روزی حدّاقل سه مرتبه تمیز شسته شود به مراتب سالم تر از بدنی است که شسته نشود، انسانی که روزی چندین بار چهره خود را با آب وضو می شوید بسیار شاداب تر و با نشاط تر از کسی است که با وضو و نماز سر و کار ندارد. بر همین اساس دانشمندان برای وضو و غسل فوائد فراوانی بیان کرده اند که به بعضی از آنها اشاره می کنیم.


وضو و غسل باعث به وجود آمدن تعادل از دست رفته رگ های سمپاتیک (رگ های محرّک) می شود، زیرا بسیاری از اوقات مخصوصاً در بزرگترها در اثر سبقت رگ ها و اعصاب پاراسمپاتیک، رگ های سمپاتیک کنترل و تعادل خود را از دست می دهند، که از بین رفتن تعادل آنها باعث عدم تعادل در دستگاه های بدن می شود و با گرفتن وضو و غسل این تعادل برقرار می شود.


- مضمضه در وضو سبب تعادل عضلات لب ها و زیبایی آن ها می شود.


- مضمضه باعث تحرّک و توجّه خون به طرف دهان و قلب و در نهایت به سوی مغز است.


- استنشاق در وضو محیط بینی را قلیائی و برای دفاع در برابر آلودگی ها آماده می سازد.


- استنشاق در وضو سبب ادامه نظم ریتم تنفسی می گردد.


- ذرّات گرد و خاک سبب خشک شدن محیط بینی می شوند، اما استنشاق آن خشکی را از بین می برد و باعث مرطوب نگه داشتن محیط بینی می گردد.


- و نیز در خنک کردن هوای بینی در هوای گرم موثر است آن هوایی که باید خنک شود و به ریه برسد.


خلاصه این که:


وضو در سلامت بدن و طراوت و شادابی آن اثر زیادی دارد، برای اطلاع بیشتر به کتبی که در این رابطه نوشته شده است مراجعه فرمایید. 11


 


پی نوشت ها:


1- مستدرک الوسائل: ج 1، ص 43، چاپ قدیم، ج 1، ص 299 جدید. کنزالعمال: ج 9، ص 293. ش26063 . بحارالانوار: ج 77(80) ، ص 305.


2- وسایل الشیعه، ج 1، ص 262.


3- مستدرک الوسائل: ج 1، ص 42، چاپ قدیم (ج1، ص 296 چاپ جدید).


4- مستدرک الوسائل: ج1، ص 42، چاپ قدیم (ج 1، ص 297 چاپ جدید).


5- فروع کافی، ج 6، ص 290.


6- همان.


7- فروع کافی: ج 6، ص 290، کتاب الاطعمه.


8- بحارالانوار: ج 77، ص 312- مستدرک: ج 1، ص 51، چاپ قدیم.


9- الحقایق از مرحوم فبض: ص 215- عیون اخبار الرضا علیه السلام: ج 2، ص 104 با کمی تفاوت.


10- مستدرک الوسائل: ج1، باب 47، ص 353، روایت 829.


11- تفسیر نمونه: ج 3، ص 400، و ج 4، ص 251 الی 295. اولین دانشگاه و آخرین پیامبر صلی الله علیه واله وسلم: ج 13، ص 85 الی 88، و ص 233 و 246، و ...

چرا نماز بخوانیم؟


علت اصلی نماز خواندن ما تنها و تنها واجب بودن آن است؛ یعنی ما نماز را به جهت این که دستور خداوند و تکلیفی شرعی بر عهده ما است، به جا می آوریم؛ هرچند به روشنی می دانیم که نماز آثار و برکات متعدد جسمی و روحی و فردی و اجتماعی برای ما دارد؛ با همه این ها می توان پرسید: چرا نماز واجب است و چرا این تکلیف برای ما در نظر گرفته شده؟


در پاسخ می گوییم وجوب، یکی از احکام پنج گانه شرعی است که در شریعت و از جانب شارع مقدس که خداوند متعال باشد، برای نظام دادن به ساختار بندگی بندگان تنظیم شده است؛ در نتیجه، از آن جا که پذیرش شریعت و عمل به آن، در مرتبه ای بعد از پذیرش اصل دین و اثبات نبوت و پذیرش خداوند از راه عقل و برهان است، در مورد شریعت چرایی و چگونگی عقلی معنا ندارد. بهترین پاسخ در مورد چرایی وجوب عبادات و دیگر وظایف آن است که خداوند فرموده است.


اما اگر منظور از چرایی، یافتن حکمت های وجوب عملی مشخص و مستمر به نام نماز است، می توان گفت :


اصولا حکمت های عبادتی چون نماز را باید در فلسفه کلی عبادات و مناسک عبادی جستجو نمود. ما معتقدیم که عبودیت و پرستش، یکی از نیازهای انسان است. تمامی انسان ها از ابتدا تاکنون به شکلی پرستش داشتهاند. روح انسان، نیاز به عبادت و پرستش دارد و هیچ چیزی جای آن را پر نمی کند؛ امّا سخن در نحوه پرستش است.


در فرهنگ اسلامی تعیین کردن و مشخص نمودن شکل عبادت، با شارع مقدس است. کسی نمی تواند عبادتی اختراع کند. اگر کسی ذکر و دعایی را به عنوان عبادت پدید آورد، از مصادیق روشن بدعت و تشریع است که کار حرامی است؛ زیرا امور عبادی را همان گونه که از طرف شارع مقدّس بیان شده است، باید انجام داد؛ نه کم تر و نه بیش تر. در نتیجه، خداوند نماز را واجب فرموده و مقررات و شرایطی هم برای آن وضع نموده است.


اما تامل عقلانی در ماهیت نماز نشان می دهد که این عمل با این خصوصیات بهترین شیوه برای رسیدن به همان نیاز روحی انسان نیز محسوب می شود ؛ در واقع اگر در ماهیت و شکل نماز دقت شود، می بینیم که نماز بهترین شیوه اظهار بندگی است. مجموعه اجزا و حرکات آن، تجلی تواضع و تسلیم در برابر خداوند است. در عین حال، گرامیداشت و جایگاه انسان و قدرت و توان او نیز در این تکلیف مورد توجه قرار گرفته است.


به علاوه، نوع چیدمان اوقات نماز به گونه ای است که نه به انسان فشار طاقت فرسایی وارد شود و نه آدمی تا مدت زیادی از انجام آن و توجه به خداوند و حقایق عالم غافل گردد؛ بلکه به طور منظم و مستمر، این عمل عبادی زیبا و آسان در زندگی تکرار می گردد.


ازشاخصه های مهم نماز آن است که، غفلت زدا است، بزرگترین مصیبت برای رهروان راه حق آن است که هدف آفرینش خود را فراموش کنند و غرق در زندگی مادی و لذائذ زود گذر گردند، اما نماز به حکم اینکه در فواصل مختلف، و در هر شبانه روز در چند نوبت انجام می شود، مرتباً به انسان هشدار می دهد و هدف آفرینش او را خاطر نشان می سازد، موقعیت او را در جهان به او گوشزد می کند و این نعمت بزرگی است که انسان وسیله ای در اختیار داشته باشد که در هر شبانه روز چند مرتبه قویّا به او بیدار باش گوید.


همچنین نماز خود بینی و کبر را در هم می شکند، چرا که انسان در هر شبانه روز هفده رکعت و در هر رکعت دو بار پیشانی بر خاک در برابر خدا می گذارد، خود را ذره کوچکی در برابر عظمت او می بیند و توجهی به این مساله جلوی بسیاری از گردن کشی ها و خود بینی ها را می گیرد.


با این همه، اگر نماز به طور صحیح و کامل با حفظ شرایط و آداب و با توجه به روح اصلی و ماهیت حقیقی اش خوانده شود، هم انسان را منظم، مقید، اجتماعی و دور از غفلت و دنیازدگی می کند و هم جلوی بسیاری از مفاسد اجتماعی را می گیرد که حصول همه این نتایج، در فرض التزام و جدیت و استمرار در نماز است؛ نه اختیار و حق انتخاب در انجام آن.


قرآن کریم به صراحت اعلام می نماید که نماز، مانعی در برابر انجام فحشا و منکر است (3) و این یعنی حیات پاک و نورانی و سعادتی که برای آینده انسان رقم می خورد.


حتی نماز های کم مایه و با بی توجهی نیز در این مسیر خالی از اثر نیستند، چنان که افراد گناهکاری بودند که شرح حال آنها برای پیشوایان اسلام بیان می شد و ائمه می فرمودند: غم مخورید، نمازشان آنها را اصلاح می کند و همین گونه می شد.


اما دقت و اصرار در این شکل و قالب و شروط و قیود این عمل، به چه دلیلی است؟


نماز، نماد تسلیم و عبودیت در برابر خداوند است. اگر قرار باشد که هر انسانی طبق خواسته خود عمل نماید و آن را به جا بیاورد، نه آن چیزی که خداوند از او خواسته، دیگر بندگی خداوند نمی شود؛ بلکه بندگی خود و عمل طبق خواسته خود است. امیرمؤمنان (ع) در روایتی پس از بیان این که معنای اسلام را تسلیم شدن در مقابل پروردگار می داند. که نشان تسلیم در عمل آشکار می شود، می فرماید :


مؤمن، بنای دین خود را بر اساس رأی و نظر شخصی نمی گذارد؛ بلکه بر آنچه از پروردگارش رسیده، بنیان می نهد. (1)


شاید یکی از رموز خواندن نماز به همان صورتی که پیامبر فرمود، حفظ شکل و ساختار عمل بعد از قرن ها است که در نتیجه آن، ماهیت و روح کلی و ساختار اساسی خود دین هم در پرتو آن زنده و پا برجا باقی می ماند؛ در حالی در ادیان دیگر ما چنین عمل معینی را نمی بینیم. به همین دلیل، آن روح کلی ادیان دیگر و ساختار اصلی به مرور زمان از دست رفته است.


هشام بن حکم از امام صادق (ع) پرسید: چرا نماز واجب شد، در حالی که هم وقت می گیرد و هم انسان را به زحمت می اندازد؟ امام فرمود: « پیامبرانی آمدند و مردم را به آیین خود دعوت نمودند. عده ای هم دین آنان را پذیرفتند؛ امّا با مرگ آن پیامبران، نام و دین و یاد آنها از میان رفت. خداوند اراده فرمود که اسلام و نام پیامبر اسلام(ص) زنده بماند و این، از طریق نماز امکان پذیر است». (2)


یعنی علاوه بر آن که نماز عبادت پروردگار است، موجب طراوت مکتب و احیای دین هم هست. در جمع بندی می توان گفت هم شکل و ساختار ظاهری نماز، زیبا و جذاب و اثربخش است و هم معارف بلند اسلامی در آن وجود دارد، هم تسبیح و تقدیس لفظی است و هم تقدیس عملی؛ رکوع و سجود و تسبیح و ستایش و دعا و تکبیر و سلام و خلاصه همه زیبایی ها در نماز موجود است.


اما در نهایت باز باید دانست که هر چند نماز دارای برکات و ثمرات بسیاری نظیر به یاد خدا افتادن، آرامش، دوری از غفلت ها و زشتی ها و.. . است اما اگر در مورد خاصی چنین نتیجه و ثمره ای حاصل نشد یا بدون نماز هم برخی از این ثمرات برای ما حاصل بود، نمی توان نماز را به کنار گذاشت و آن را بی فائده دانست زیرا عین مخالفت با دستور خداوند و ضد تسلیم و عبودیت که حقیقت بندگی است می باشد.


پی¬نوشت¬ها:


1. علامه مجلسی، بحار الانوار، نشر اسلامیه، تهران، بی تا، ج 65، ص 309.


2. شیخ صدوق‏، علل الشرائع، انتشارات داورى‏، چاپ اول، ج 2، ص 317.


3. عنکبوت (29) آیه 45.