فلسفه نماز

مسابقه وبلاگنویسی نماز

فلسفه نماز

مسابقه وبلاگنویسی نماز

چرا روبه قبله نماز می خوانیم؟


خداوند متعال در همه جا حضور دارد و به فرموده قرآن کریم «هو معکم أین ما کنتم: هرکجا باشید خداوند باشماست» و «فأینما تولوا فثمَ وجه الله: به هر طرف که رو کنید خداوند در آن سوی است». بنابراین، به شما حق می دهیم که این پرسش را به میان آوردید که پس چرا به سوی کعبه نماز می گزاریم؟ آیا خداوند در آنجا حضوری پررنگ تر دارد؟

در ابتدا شایسته است که بدانید، داشتن قبله ای واحد اختصاص به مسلمانان نداشته و سایر ادیان نیز چنین بوده اند. برای مثال بیت المقدس که قبله ی نخست مسلمانان محسوب می شود در ابتدا قبله ی یهودیان بوده است. از این رو، تا پیش از تغییر قبله از بیت المقدس به سوی کعبه، همواره پیامبر اسلام را سرزنش می کردند که اگر دین شما بر حق و دین ما باطل است پس چرا به سوی قبله ی ما نماز می گزارید؟

این که «خدا همه جا هست و به هر طرف که رو کنی روی او و سوی او است». این نتیجه را نمیدهد که پس به هر طرف میتوان نماز خواند. در همه جا بودن خداوند یک مطلب است و جهت نماز مطلب دیگر. کما این که خدا همه زبانها را میداند ولی باید نماز را به زبان عربی خواند و یا اینکه خدا موجودی زمانی نیست ولی نماز باید در زمان خاص خودش خوانده شود.

اما این که چرا به سوی کعبه نماز می خوانیم؟ در جواب باید گفت:

اولاً، کعبه یادگار بت شکن تاریخ و موحد استوار قامت زمان حضرت ابراهیم علیه السلام است و به دیگر تعبیر، از قدیمیترین پایگاه های توحید است و توجه به آن بیدار کننده خاطرات توحیدی میباشد. نمازبه سوی کعبه دستورپروردگاراست. همان خدایی که فرموده است به هر طرف رو کنید آنجا وجه خدا است و اینکه او از رگ گردن به انسان نزدیکتر است، همو دستور داده است که به هنگام نماز به طرف مسجدالحرام نماز بخوانید.

ثانیاً، این که تمامی مسلمانان به یک سو نماز بخوانند نوعی وحدت و اتحاد را میان آنان رقم خواهد زد و نقطه ی مشترک قابل توجهی خواهد بود که می توانند همه را به یک سو متوجه سازد. برعکس، این که هرکس به سویی که بخواهد نماز بخواند تشتت و تفرقی نازیبا را در میان آنان به وجود خواهد آورد و همین امر عامل گسستی میان آنان خواهد شد. یعنی نمازی که می بایست جان مایه ی توحید و عاملی برای همگرایی مسلمانان شود به نحوی جهت افتراق و از هم گسستگی آنان خواهد شد. پرواضح است که هرخرد بی پیرایه ای، همگرایی انسان های هم کیش را بر گسستگی و هم گسیختگی آنان ترجیح می دهد. به تعبیر علامه طباطبایی، نمازگزاردن به سوی کعبه همه ی انسان ها را با تمامی اختلافات زمانی و مکانی و نیز اختلاف در عقاید و افکار (حتی دو نفر را نمی توان یافت که اندیشه های یکسان با یکدیگر داشته باشند)، به یک جهت متمرکز می کند و این لطیف ترین روحی است که می توان در کالبد بشر دمید و به آنان انسجام بخشید.

ثالثاً، این فرمان می تواند آزمایشی برای انسان هایی باشد که مدعی خداپرستی و سرسپردگی حضرت دوست می باشند. بر فرض که نماز خواندن هیچ فایده ی ویژه ای هم نداشته باشد، که البته چنین نیست، نفس سرسپردن به فرمان حضرت حق و تسلیم در برابر دستور خداوندی که او را علیم و حکیم می دانیم و شکستن و تحقیر هوای نفس اثر مهمی است که بر خواندن نماز به سوی کعبه مترتب است. یعنی از آن روی که خدای هستی ما را به این امر فرمان داده است نماز گزاریم هرچند چرایی و فواید و آثار آن را هم ندانیم. بی گمان پیدایش حالت تسلیم در برابر پروردگار ما را به سوی بارگاه قرب ربوبی نزدیک می سازد و چه موهبتی بزرگ تر از نزدیک شدن به حضرت دوست.

فلسفه تکبیرة الاحرام


تکبرة الاحرام یکی از واجبات نماز است که انسان با گفتن آن رسماً وارد نماز گشته اموری که قبل از آن بر او مباح دانسته می شد حرام می گردد. به این معنا که نمی تواند صورتش را از جهت قبله بر گرداند، نمی تواند سخنی غیر از اذرکار نماز یگوید، نمی تواند غذا بخورد یا آب بیاشامد و.... بنابراین تکبیرة الاحرام را از این روی تکبیرة الاحرام گفته اند که با گفتن آن مباحات زیادی بر انسان حرام می گردد. تکبیرة الاحرام را تکبیرة الافتتاح نیز می گویند، زیرا با گفتن آن رسماً نماز افتتاح می گردد(1) برخی از فقهاء گفته اند تکبیره الاحرام در نماز مانند تلبیه در حج است که با گفتن ان حاجی رسماً محرم شده محرمات حال احرام بر او حرام می گردد.(2)

آنچه گفته شد صورت نماز است، امّا بزرگان دین برای هریک از اذکار و افعال نماز غیر از تفسیر ظاهری معانی باطنی نیز بیان کرده اند که به عنوان نمونه به چند مورد اشاره می شود:
مرحوم نراقی می گوید: چون تکبیرة الاحرام گویی باید بدانی که معنی اینست که خدا بزرگتر و بالاتر است از اینکه وصف کرده شود یا از هر چیزیکه تصور شود بزرگتر است یا از آن بالاتر است که ادراک عظمت او کرده شود. پس در آنوقت تفکر عظمت و جلال او کن که همة اشیا را به قدرت کامله خود از کتم عدم به صحرای وجود آورد.(3)
از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمود: چون تکبیر نماز گفتی آنچه را ما بین آسمان و زمین است در مقابل کبریای خدا کوچک و ناچیز شمار که اگر خداوند بر قلب بنده زمانی که تکبیر می گوید بنگرد و در دل او چیزی باشد که از حقیقت معنای تکبیر بازش می دارد به او گوید ای دروغگو آیا مرا می فریبی؟ به عزّت و جلالم سوگند که از شیرینی یاد خود محرومت کنم و از قرب به خود و شادمانی مناجاتم محجوبت سازم. پس به هنگام نمازگزاردنت دل خود را بیازما، اگر شیرینی نماز را و در عمق جان سرور و بهجت (حاصل از) آن را میابی و دلت از راز و نیاز با او شادمان است و از گفتگو با او لذت می برد بدان که خداوند تو را در تکبیری که بر زبان رانده ای تصدیق فرموده است و گرنه دانسته ای که فقدان لذت مناجات و محرومیت از شیرینی عبادت دلیل بر اینست که خدا تو را (در تکبیرت) دروغگو دانست و از درگاه خود رانده است.(4)
مرحوم مجلسی می گوید: در سر تکبیرت افتتاحیه آمده که چون نیت را خالص کردی و قلب خود را صفا دادی و در زمرة اهل وفا داخل شدی خود را مهیای دخول در باب کن و اجازة فتح ابواب طلب و از منزل طبیعت حرکت کن و حجاب غلیط آن را با تمسک به مقام کبریائی رفع کن و به پشت سر افکن و تکبیر گویان وارد حجاب دیگر شو و آن را رفع کن و به پشت سر افکن و تکبیر گو... الخ.(5)
نتیجه می گیریم که اولیاء خدا وقتی وارد نماز می شوند خود را به تکبیر احرام از هر خاطری غیر حق محروم کنند و هر چه جز دوست را بر خود حرام شمرند و توجه به غیر را پشت بر قبلة حقیقی دانند و مبطل صلوة شمارند و رجوع به انیّت و انانیت خود را از احداث قاطعه نماز محسوب دارند. چون بر این مقام رسند و مستقیم بر امر گردند فقدتمَّ میقاتُ الرّب(6) همانا زمان وعدة دیدار پروردگار کامل گشت.(7)
در حدیث معراج نیز آمده است که برای حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سه مرتبه نور عظمت تجلّی کرده در تکبیرات افتتاحیه چنانچه برای خلیل الرحمن نیز انوار تقییدی سه مرتبه تجلی کرد. پس از آن وصول حاصل شد.(8) و در این حدیث چنین فرماید: فلما فرغ من التکبیر و الافتتاح قال عزوجلّ: الآنَ وصلتَ الیّ فَسَمَّ بإسمی...(9) پس چون از تکبیر و افتتاح نماز فارغ گشت خداوند عزوجل فرمود: اینک به من رسیدی پس نام مرا ببر.(10) درجائی دیگر آمده است که راز تکبیر هنگام نیت همانا برطرف نمودن غفلت نماز گزار از انکسار و ذلت در پیشگاه خداوند است. گرچه تکبیر ظاهراً تعظیم است و از سنخ توصیف جمال حق است لیکن بازگشت آن به تسبیح بوده و از شئون توصیف جلالی حق محسوب می شود.(11)


پی نوشت ها :
1. شیخ انصار، مرتضی، کتاب الصلاة، کنگره جهانی بزرگداشت شیخ انصاری، اول، 1415، قم ج 1، ص 283.
2. همدانی، آقارضا، مصباح الفقیه، موسسه الجعفریه لاحیاء التراث و موسسه النشر الاسلامی، 1416، اول، قم ج 11، ص 427.
3. ر.ک: نراقی، ملا احمد، معراج السعاده، انتشارات علمیه اسلامی، ص677.
4. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، کتاب الصلوه، باب 37 حدیث 3. ج81 ص230.
5. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، کتاب الصلوه، باب 37 حدیث 3. ج81 ص206.
6. انعام : 162.
7. سوره اعراف برگرفته از آیة 142.
8. اشاره به مفاد آیات 76 تا 79 سورة انعام.
9. شیخ صدوق، علی، علل الشرایع، باب 1، حدیث 1. ص 312.
10. برگرفته شده از خمینی، روح الله، سر الصلاه با کمی تصرف ص 76 و 77 و 78.
11. خمینی ، روح الله ، سرّ الصلاة، مقدمه، به نقل از ، کاشف الغطاء، شیخ جعفر، کشف الغطاء، ص 24.

وضو


وضو گرفتن برای بسیاری از ما ناخوشایند و مشکل است بعضی وقت ها با خود می گوییم کاش میشد نماز را بی وضو خواند مخصوصا در فصل سرما دشواری آن به نظرمان دو چندان میشود .

اما اگر کمی در مورد وضو و تأثیرات مثبت آن بر روی روح و جسممان بیشتر بدانیم شاید ترجیح بدهیم که همه با وضو باشیم .


 


فلسفه و فواید وضو چیست؟


فلسفه و فایده وضو از دو نظر قابل توجه می باشد. یکی آثار وضوء از نظر دنیوی و بهداشتی و دیگر از جهت معنوی است. اینک توجه شما عزیزان را به علت وضوء از دو جهت مادی و معنوی جلب می نمایم.(برای پرهیز از طولانی شدن مطلب فواید معنوی وضو را در مبحثی جداگانه خدمت شما عزیزان عرض خواهیم کرد)


 


- آثار دنیوی و بهداشتی وضوء:


1- سبب طول عمر:


رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم فرمود:


«یا انس اکثر من الطّهور یزید الله فی عمرک، و ان استطعت ان تکون بالّبل و النّهار علی طهارة فافعل، فانک تکون اذامت علی طهارة شهیداً.»


ای انس: سعی کن طاهر و با وضو باشی که خداوند بر طول عمرت می افزاید، و اگر توانستی شب و روز با وضو باشی این کار را انجام بده، زیرا اگر در حال وضو از دنیا بروی پاداش و ثواب شهید را خواهی داشت. 1


2- برآورده شدن حاجت:


امام صادق علیه السلام فرمود:


« انّی عجبت ممّن باخذ فی حاجة و هو علی وضوء کیف لا تقضی حاجته.»


من تعجب می کنم از کسی که دنبال حاجت و کاری است در حالی که با وضو است، حاجتش برآورده نشود! 2


3- ثواب شهید:


رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم فرمود:


« من نام علی الوضوء ان ادرکه الموت فی لیله مات شهیداً.»


کسی که با وضو بخوابد، اگر در شب، مرگ به سراغش آمد، این شخص شهید از دنیا رفته است. 3


4- خواب با وضوء:


رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم فرمود:


«من نام متوضا کان فراشه له مسجداً، و نومه له صلوة حتی یصبح، و من نام علی غیر وضوء کان فراشه له قبراً و کان کالجیفة حتّی یصبح. »


کسی که با وضو بخوابد بستر او برایش مسجد می شود، و خوابش (ثواب کسی را دارد که) به نماز مشغول است تا این که شب را به صبح رساند. و اگر کسی بدون وضوء خوابید بسترش برای او قبر خواهد بود و مانند مرداری می ماند تا صبح شود. 4


5- باعث زیادی رزق:


امام صادق علیه السلام فرمود:


« من سره ان یکثر خیر بینه فلیتوضا عند حضور طعامه ».


کسی که دوست دارد بر خیر و برکت منزلش بیفزاید هنگام غذا خوردن وضوء بگیرد. 5


و همچنین آن حضرت علیه السلام فرمود:


« الوضوء قبل الطّعام و بعده یزیدان فی الرّزق ».


وضو و (شستن دست و صورت) پیش از غذا و بعد از آن باعث زیادی روزی می گردد. 6


6- سبب از بین رفتن غم و غصه:


رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم فرمود: « اوله ینفی الفقر و اخره ینفی الهم ».


وضو و (شستن دست و صورت) پیش از غذا باعث از بین رفتن فقر، و بعد از آن سبب از بین رفتن غم و غصه خواهد شد. 7


7- فرو نشاندن غضب:


رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم فرمود: « اذا غضب احدکم فلینوضّاً » 8.


زمانی که یکی از شما خشمگین گردید وضو بگیرد.


8- آثار بهداشتی وضوء:

اما رضا علیه السلام فرمودند: « انما امر بالوضوء لیکون العبد طاهراً اذا قام بین یدی الجبّار عند مناجاته ایّاه، مطیعا له فیها امره، تقیاً من الادناس و النجاسة، فیه من ذهاب الکسل و طرد النّعاس و تزکیة الفوار للقیام بین یدی الجبّار.»


خداوند سبحان امر به وضو کرده تا اینکه انسان وقتی در پیشگاه خداوند برای مناجات حق تعالی قرار می گیرد، طاهر و پاکیزه گردد و مطیع دستورات او باشد. و همچنین به وسیله وضو انسان را از پلیدی ها و نجاسات پاک می گردد، و نیز به سبب وضو، سستی و چرت از بین می رود و قلب برای نماز و حضور نزد حق تعالی پاک خواهد گشت. 9


امام صادق علیه السلام فرمود:


«اذا اردت اطّهارة و الوضوء فتقدم الی الماء تقدمک الی رحمة الله، فان الله تعالی قد جعل الماء مفتاح قربته و دلیلاً الی بساط خدمته و کما انّ رحمة الله تطهّر ذنوب العباد کذلک النّجاسات الظاهرة تطهرها الماء لاغیر... » 10


هنگامی که خواستی پاک و با وضو باشی، آن را با آب شروع کن  مانند شروع تو در رحمت خداوند بزرگ، برای اینکه حق تعالی آب را کلید تقرب به سوی خویش و دلیلی بر گستردگی خدمتش (به بندگان)  قرار داده است. همان گونه که رحمت خداوند سبحان گناهان بندگان را پاک می کند همچنین آب فقط نجاسات ظاهر را پاک می کند.


همانطوری که در این روایات آمده است یکی از علل وضو برای این است که انسان وقتی می خواهد در برابر خالق هستی که آفریننده تمام زیبایی ها است قرار بگیرد ظاهرش تمیز و پاکیزه باشد، و به وسیله وضو خود را از آلودگی و نجاسات پاک نماید و چرت و بی حالی را از بین ببرد، و با قلبی نورانی و ظاهری شاداب و با طراوت در محضر محبوب قرار گیرد.


بنابراین یکی از خواص وضو مربوط به سلامت جسم و بدن می باشد، زیرا بدنی که روزی حدّاقل سه مرتبه تمیز شسته شود به مراتب سالم تر از بدنی است که شسته نشود، انسانی که روزی چندین بار چهره خود را با آب وضو می شوید بسیار شاداب تر و با نشاط تر از کسی است که با وضو و نماز سر و کار ندارد. بر همین اساس دانشمندان برای وضو و غسل فوائد فراوانی بیان کرده اند که به بعضی از آنها اشاره می کنیم.


وضو و غسل باعث به وجود آمدن تعادل از دست رفته رگ های سمپاتیک (رگ های محرّک) می شود، زیرا بسیاری از اوقات مخصوصاً در بزرگترها در اثر سبقت رگ ها و اعصاب پاراسمپاتیک، رگ های سمپاتیک کنترل و تعادل خود را از دست می دهند، که از بین رفتن تعادل آنها باعث عدم تعادل در دستگاه های بدن می شود و با گرفتن وضو و غسل این تعادل برقرار می شود.


- مضمضه در وضو سبب تعادل عضلات لب ها و زیبایی آن ها می شود.


- مضمضه باعث تحرّک و توجّه خون به طرف دهان و قلب و در نهایت به سوی مغز است.


- استنشاق در وضو محیط بینی را قلیائی و برای دفاع در برابر آلودگی ها آماده می سازد.


- استنشاق در وضو سبب ادامه نظم ریتم تنفسی می گردد.


- ذرّات گرد و خاک سبب خشک شدن محیط بینی می شوند، اما استنشاق آن خشکی را از بین می برد و باعث مرطوب نگه داشتن محیط بینی می گردد.


- و نیز در خنک کردن هوای بینی در هوای گرم موثر است آن هوایی که باید خنک شود و به ریه برسد.


خلاصه این که:


وضو در سلامت بدن و طراوت و شادابی آن اثر زیادی دارد، برای اطلاع بیشتر به کتبی که در این رابطه نوشته شده است مراجعه فرمایید. 11


 


پی نوشت ها:


1- مستدرک الوسائل: ج 1، ص 43، چاپ قدیم، ج 1، ص 299 جدید. کنزالعمال: ج 9، ص 293. ش26063 . بحارالانوار: ج 77(80) ، ص 305.


2- وسایل الشیعه، ج 1، ص 262.


3- مستدرک الوسائل: ج 1، ص 42، چاپ قدیم (ج1، ص 296 چاپ جدید).


4- مستدرک الوسائل: ج1، ص 42، چاپ قدیم (ج 1، ص 297 چاپ جدید).


5- فروع کافی، ج 6، ص 290.


6- همان.


7- فروع کافی: ج 6، ص 290، کتاب الاطعمه.


8- بحارالانوار: ج 77، ص 312- مستدرک: ج 1، ص 51، چاپ قدیم.


9- الحقایق از مرحوم فبض: ص 215- عیون اخبار الرضا علیه السلام: ج 2، ص 104 با کمی تفاوت.


10- مستدرک الوسائل: ج1، باب 47، ص 353، روایت 829.


11- تفسیر نمونه: ج 3، ص 400، و ج 4، ص 251 الی 295. اولین دانشگاه و آخرین پیامبر صلی الله علیه واله وسلم: ج 13، ص 85 الی 88، و ص 233 و 246، و ...